فرض نسبیت حسابداری

فرض نسبیت حسابداری

به نام خداوند حسابدار حسابدان حسابرس و حسابگو

در این مقاله به یکی از زیباترین و مهمترین بخش های مورد نظر ایلیا رسیدیم یعنی فرض نسبیت حسابداری.

در طول تاریخ و تکامل انسانی همواره یکی از مواردی که در پیشرفت بشر و تکامل علوم مختلف نقش بسزایی دارد عبارت از طرح سوال و اشکال و نقد و شرح و گسترش علوم  بوده است

مثلا علمی از علوم که در زمان خاصی از تاریخ کشف یا اختراع شده است پایه های آن برپا شده است و رفته رفته با سوال و بحث و نقد باعث استحکام و رشد و گسترش آن علم شده است

 

در این مسیر پر پیچ و خم موارد متعددی از نقض و ابطال برخی نظریات علمی مانند نظریه هیات بطلمیوسی یا تغییر کلی محتوا و تنها بقاء شکل ظاهری مسئله مانند نظریه مثل افلاطونی و استحکام و گسترش برخی نظریات مانند براهین اثبات امتناع تسلسل علل وجود داشته اند

 

که ورود به هر یک از این بحث ها کتب متعدد قطوری را میطلبد و ما در اینجا فقط قصد اشاره داشتیم مثلا نظریه منسوب به بطلمیوس مبنی بر هیات  بطلمیوسی یا قاعده زمین مرکزی بیش از هزار سال راسخ و یگانه نظریه علم افلاک و نجوم بود

 

اما همین اشکالات و ایرادات و طرح فرضیات جدید و طرح سوالات متعدد و تفکرفراوان  بوده است که سبب رشد و پیشرفت و تکامل انسانی در حوزه های متعدد اعم از تکنولوژی و علوم مختلف مانند طب /نجوم / سیاست / جامعه شناسی و قاطبه ی علوم حسی و تجربی شده است

 

 

البته باید دانست که این مسئله در باب علوم مبتنی بر حس و تجربه بوده و در باب بدیهیات عقلی و اصول پایه عقلی و همچنین در علوم وحیانی و نقلی جای طرح همچنین مسئله ای نیست گرچه ورود به این بحث خود مستلزم سلسله مقالات متعدد و بیانات بیشمار مبتنی بر استدلال و برهان میباشد

 

در کل نظر بر این بود که تفکر عدم قطعیت و اشکال در تمامی علوم و در تمامی ابعاد بشری اشتباه بزرگیست که امروزه مخصوصا جامعه غربی به شدت در این گرداب گرفتار هستند اعتقاد به عدم قطعیت و نقص برای خیلی از اصول و مبادی نظام هستی و مخصوصا برای اصول و بدیهیات عقلی ممکن نیست بلکه جای طرح آن بیشتر در موارد مرتبط با حس و تجربه قابل ذکر است

 

 

صد البته که علوم حسی و تجربی که با استفاده از تجربیات و آزمایشات به حکم و مبتنی  بر اصول عقلانی باشد بسیار معتبر و قابل اتکا است ولی به تنهایی حس و تجربه (برفرض) خالی از قواعد عقلانی سخت کمیتی لنگ دارد باید به طور کلی توسط اصلی از اصول عقلانی مورد تایید قرار بگیرد تا  قابلیت اتکا داشته باشد

 

 

و خوشبختانه امروزه و روز به روز به دلیل پیشرفت تکنولوژی علوم مبتنی بر حس و تجربه ضریب خطای کمتر و نظریات مستدل تری ارائه میکنند اما هرگز بی نیاز از عقل نیست گرچه بسیاری از متدولوژی های علوم حسی و تجربی بر پایه ی استقراء منطقی استوار است که این هم از قواعد عقلانی و منطقی است

 

به هر تقدیر علوم حسی و تجربی به هیچ عنوان و هیچ وقت (هر چند با پیشرفت تکنولوژی) بی نیاز از فلسفه نیستند و فلسفه هرگز در بحث طبیعیات و عنصریات و فلکیات  و علوم طبیعی خود بی نیاز از علوم حسی و تجربی نیست

 

در واقع ارتباط علم با فلسفه از بحث های دامنه دار و مفصلی است که امکان ورود به بحث نیست فقط باید دانست که مرتبط و نیازمند به یکدیگر هستند ولی اعتقاد به تفکیک صد در صد این دو یا یکی پنداری این دو اشتباه بزرگیست

 

اما کیفیت این ارتباط به چه شکلی است؟ و در چه حدی با هم در ارتباط هستند؟ و رابطه آنها چگونه است؟ و این که چگونه ارتباطی بر قرار است ؟ یا اصلا ارتباطی برقرار هست؟ یا خیر؟ واگر هست کدام اصل است کدام فرع ؟ احتیاج کدام به آن یکی بیشتر است؟ و سوالات متعدد دیگر در محلی دیگر قابل ذکر و بررسی میباشد

 

 

پس روشن شد که همین مشاجرات و نقد های تند و تفکرات و سوالات و کشمکش های عجیب و غریب در طول تاریخ باعث رشد و تکامل حیات علمی بشر بوده است

در مقاله پیش اشاره شد که مفروضات و مفاهیم بنیادین حسابداری تمام شد اما مطلب مهمی بود که باید به صورت جداگانه در این مقاله به آن پرداخت

آن هم این است که پس از سالها تجربه و تحقیق و بررسی توسط ایلیا و رنج و مشقت های فراوان یک فرض به مفروضات پنج گانه گذشته باید اضافه شود و این از ابداعات و ابتکارات ایلیا میباشد و برای اهل فن قطع به یقین از سرچشمه های بهره وری خواهد بود و آن هم فرض نسبیت حسابداری می‌باشد

 

تا کنون ایلیا در تحقیقات خود به مبحثی که به این فرض اشاره بکند بر خورد نکرده است فقط در خلال کار و با تعمق فراوان به این فرض پی برده است و برای اولین بار قصد دارد که فرضی بر مفروضات حسابداری اضافه نماید به نام فرض نسبیت حسابداری شاید چراغ راهی برای محققین و متخصصین و اهل علم گردد تا بتوانیم مرحله ای و قدمی در تکامل و رشد و گسترش علم حسابداری برداریم تا بتوانیم خدمات بهتری را به جامعه بشری ارائه کنیم

 

طبق بیان ایلیا این فرض نسبیت حسابداری فرض ششم و آخرین فرض از مفروضات و مفاهیم بنیادین حسابداری به شمار میرود تحت عنوان فرض نسبیت حسابداری (یا فرض نسبیت برخی حساب ها در حسابداری) نام گذاری و مطرح شده است

 

پس با ایلیا همراه باشید تا با فرض نسبیت حسابداری آشنا شوید:

 

معنای نسبیت

معنای نسبیت

 

در ابتدا باید با مفهوم نسبیت آشنا شویم به این بیان که نسبیت چیست؟

نسبیت صفتی است که از مقایسه ی دو امر یا دو شیء و یا یک امر و یک شیء در دو موقعیت مختلف انتزاع میشود

مثلا میتوان از مقایسه زمانی یا مکانی و یا قومی و ملی و شرایع و ادیان و مانند این موارد آن را بدست آورد باید دانست به حسب حکم استقراء ناقص سه معنا برای نسبیت مطرح است

1/ نسبیت عمومی یا عرفی=که عبارت از نسبیتی است که مشهودات عامه به آن حکم میکند مانند اینکه سلیقه ها و ذوق ها مختلف است و فرق میکند مثل این که شخصی از تماشای یک نقاشی لذت ببرد و نفر دوم از تماشای آن هیچ لذتی نبرد یا به نظر شخص دوم زیبا به نظر نرسد

 

2/نسبیت علمی=این نوع از نسبیت در علم مطرح است و مهمترین و بارز ترین نمونه این نسبیت نظریه نسبیت انیشتین در نسبیت حرکت و زمان و مکان و جرم و امتداد جسمانی است مثل اینکه علم ثابت کرده است که اگر سرعت شما کمتر از سرعت نور باشد زمان به جلو حرکت میکند اگر سرعت شما به سرعت نور برسد زمان متوقف خواهد شد اگر هم سرعت شما از سرعت نور بیشتر بشود زمان به عقب میرود

 

 

3/نسبیت فلسفی (نسبیت عقلانی)=نسبیت و فکر و ادراک و و وابستگی علم و ادراک انسان با قوای عامله و مدرکه او مثل این که میگویند این کوه بزرگ است درحالی که شما از راه دور کوه را کوچک میبینید اما وقتی به پای کوه میرسید عظمت آن مشخص میشود یا وقتی که میگویند این کوه بزرگ است نسبت به ما بزرگ است اما نسب به یه کوه دیگر یا نسبت به زمین قطعا بسیار کوچک مینماید

 

 

نکته ها

 

 

1/ مبحث نسبیت اخلاقی چون تنها در فلسفه اخلاق بررسی میشود تحت عنوان شماره 3 مندرج است زیرا نسبیت مفاهیم  اخلاقی را فقط باید در فلسفه اخلاق جست و جو و تفحص کرد

 

 

2/ در نسبیت عرفی محور و معیار اصلی مساله ی تغیر و تفاوت است چه در مقایسه دو امریا دو شیء باهم چه در مقایسه یک امر یا یک شیء در دو موقعیت مختلف و در نسبیت علمی و فلسفی این معیار حاکم و جاریست تنها با این تفاوت که در نسبیت علمی و فلسفی نوع خاصی از تفاوت و تغییر مد نظر میباشد

 

فرض نسبیت حسابداری

 

فرض نسبیت حسابداری (فرض نسبیت برخی حساب ها درحسابداری)

 

باتوجه به بیان گذشته نوع نسبیت در علم حسابداری از سنخ نسبیت علمی میباشد و نه فلسفی و عمومی پس مراد از نسبیت حسابداری نسبیت علمیست آن هم نه به معنی نسبیت در مفروضات سابق الذکر یا نه به معنی نسبی بودن تمام عملیات حسابداری بلکه نسبیت به معنی نسبی بودن برخی از حسابها در حسابداری مطرح است

پس مراد از طرح نسبیت حسابداری نسبیت تمام علم حسابداری ابدا نیست بلکه غرض نسبیت حسابداری برخی حسابها در حسابداری مورد نظر است پس فرض نسبیت حسابداری برخی حساب ها در حسابداری درست تر و معقول تر جهت وجه تسمیه (علت نام گذاری)این فرض میباشد تا فرض نسبیت حسابداری چون فرض نسبیت حسابداری وجه تسمیه علمی دقیقی نیست و از قبیل خلط تسمیه کل به جزء میباشد پس به نظر ایلیا فرض نسبیت برخی حساب ها در حسابداری دقیق تر و شفاف تر است

 

فرض نسبیت حسابداری بیان میکند که برخی حساب ها در زمان ثبت سند همیشه و همه جا یکسان و مطلق نیستند بلکه ممکن است با توجه به نوع فعالیت شرکت و نوع عملیات شرکت حساب متفاوت شود

به عنوان مثال شما هزینه حمل را در نظر بگیرید که در هر شرکتی اعم از خدماتی و بازرگانی و صنعتی و حتی در حسابداری دولتی دارای یک معنی مطلق میباشد و همه جا کاملا مشخص است

درست است که ممکن است که هزینه حمل انواع مختلفی داشته باشد اما هیچ وقت هزینه حمل مثلا در حساب بدهی ها یا درآمد ها منظور نمیشود

در واقع هزینه حمل در هر شرکتی در هر جای دنیا هزینه حمل میباشد واین  یعنی یک مفهوم مشخص و مطلق در هر جای دنیا دارد حال هر شکلی از حمل اعم از دریایی و زمینی و هوایی یا هزینه حمل از جهت محتوایی مانند حمل خدمات یا حمل کالای خریداری شده یا ….. اینها مواردی از انواع هزینه حمل هستند اما همه جا مشخص و مطلق هستند در همه جای دنیا

اما این قاعده برای تمامی حسابها جاری و ساری نیست ممکن است که یک حساب در کدینگ دارائی های ثابت ثبت شود اما در یک شرکت دیگر با توجه به نوع فعالیت و عملیات آن شرکت آن حساب تحت کدینگ دارائی های جاری ثبت و شناسایی شود

با ذکر مثالی به توضیح بیشتری از این مطلب میپردازیم

1/همگی میدانید که دارایی های ثابت مانند زمین و ساختمان و تجهیزات و وسائط نقلیه و … هستند و شما در شرکتی که باشید و آن شرکت مثلا زمینی خریداری کند باید تحت کدینگ دارائی های ثابت ثبت شود اما نکته اینجاست شما اگر حسابدار شرکت بزرگی مانند شرکت داماک باشید که در دبی فعالیت های املاک و مستغلات انجام میدهد و عملیات بسیار گسترده ای دارد دیگر نباید هنگام خریداری زمین این حساب را تحت عنوان دارائی های ثابت ثبت کنید باید در کدینگ حساب دارائی های جاری تعریف کنید

 

زیرا عملیات و فعالیت شرکت خرید و فروش املاک میباشد و زیر یک سال به فروش میرسد و جزء دارائی های ثابت شرکت ثبت نمیشود و دیگر بحث های مربوط به استهلاک ها را هم ندارد

2/ شرکتی را هنگامی که مثلا طلا خریداری میکند در نظر بگیرید با فرض اینکه این طلا  را برای پشتوانه و تقویت بنیه مالی خریداری کرده است خب راه درست در این باره این است که این حساب تحت کدینگ حساب دارائی های ثابت ثبت شود زیرا برای بالای یکسال خریداری و درنظر گرفته شده است و با نیت تقویت بنیه مالی تهیه شده است و عملیات شرکت در کل  چیز دیگری است مثلا خدماتی یا تولیدی یا بازرگانی است

اما فرض کنید که این شرکت به صورت هفتگی یا ماهانه یا شش ماهه اقدام به خرید طلا میکند و بر مقدار طلاهای خریداری شده خود اضافه میکند در این مورد دیگر ثبت خرید طلا در کدینگ حساب های دارائی های ثابت ثبت نمیشود بلکه باید در کدینگ دارائی های جاری ثبت شود چون دارائی طلا ثابت نیست و متغیر است و مثلا به صورت ماهانه به این دارائی اضافه میشود

حال در نظر بگیرید که شما دریک فروشگاه بزرگ طلا حسابدار هستید در این مورد نوع فعالیت خرید و فروش طلا میباشد در اینجا طلا تحت کدینگ دارائی های جاری یا موجودی کالا ثبت میشود

 

استخراج یک قاعده کلی

 

این مطلب هم خالی از لطف نیست که یک دست آورد دیگر را به این شکل استخراج کنیم به این شکل که گاهی شرکتی یا واحد اقتصادی نوع عملیات آن با یکی از دارائی های ثابت انجام میشود مانند داماک که کار ساخت و ساز و خرید و فروش انجام میدهد خب در مواردی که مثل داماک یا فروشگاه طلا فروشی که دارائی های ثابت مورد فعالیت اصلی و اساسی شرکت است دیگر حساب مربوطه تحت عنوان دارائی های ثابت ثبت و شناسایی نمیشود بلکه تحت عنوان دارائی های جاری ثبت و شناسایی میشود و طبق همین اصل هم در تراز نامه ها و صورت وضعیت های مالی نمایش و گزارش میشود

 

 

خاتمه

 

اگر در اطراف خود یا در تجربه های کاری خود دقت کنید یا به بررسی شرکت ها و واحد های اقتصادی بزرگ دنیا  بپردازید از این گونه موارد بسیار خواهید دید و تجربه خواهید کرد

 

رعایت همین نکته سبب میشود تا همگان شما را یک مشاور حسابدار قوی و مسلط با ذهنی تحلیل گر و قوی خواهند شناخت و به نظر ایلیا این مورد از موارد بسیار پایه ای میباشد و باید به عنوان فرض ششم از مفروضات پنجگانه که در مقالات گذشته مفصل در باب آنها بحث کردیم تدوین شود

پس دانسته شد که برخی از حساب ها در حسابداری مطلق نیست و به نسبت فعالیت و عملیات آن شرکت یا واحد اقتصادی متفاوت است یعنی یک حساب مانند زمین یا وسائط نقلیه شاید در یک شرکت دارائی ثابت و در شرکتی دیگر دارائی جاری ثبت شود و این بستگی به نوع فعالیت و عملیات آن واحد اقتصادی دارد

پس دانسته شد که برخی از حساب ها در همه جای دنیا و در همه شرکت ها به طور مطلق نیست مانند مواردی که راجع به آن بحث شد همچنین دانسته شد که برخی از حساب ها در حسابداری همیشه و در همه شرکت ها به طور مطلق میباشد

اما بعضی حساب ها نسبی میباشند یعنی نسبت به آن شرکت یک نوع ثبت زده میشود اما همان حساب نسبت به شرکت دیگر یا واحد اقتصادی دیگر در حسابی دیگر منظور میشود این است مفهوم فرض نسبیت برخی حساب ها در حسابداری

 

با مقاله اصل بهای تمام شده در ایلیا همراه باشید

 

دیدگاه‌ها ۰
ارسال دیدگاه جدید