این کتاب 1 و نیم میلیون نسخه در جهان به فروش رفته
حوزه کتاب مدیریت، روانشناسی، انگیزشی و موفقیت است
مقدمه:
“متفاوت”، کلمه ای است که احتمالا با هر بار باز کردن کتاب در اوج میبینمت به ذهن شما می رسد .
جلد کتاب متفاوت است و این که با پایان شروع میشود قطعا متفاوت است .
کتاب، در احساس، موضوع و تکنیک متفاوت است. برای نمونه من معمولا رَوِشَم را برای شما عوض می کنم و یک مقایسه انجام میدم.
مثلا، یک خط یا یک جمله که شما را مجبور به توقف و دوباره خواندن متن نوشته شده می کند، برای اینکه مطمئن شوم شما پند را گرفته اید . همچنین من به روش “متفاوت”، به امروز اهمیت میدهم، چرا که درک کردم زمانی، به هرچیزی که در زندگی می خواهید می رسید، که به اندازه ی کافی به دیگران کمک کنید تا آنها به چیزهایی که در زندگیشان می خواهند برسند.
“متفاوت”، کلمه ای است که احتمالا با هر بار باز کردن کتاب در اوج میبینمت به ذهن شما می رسد .
جلد کتاب متفاوت است و این که با پایان شروع میشود قطعا متفاوت است .
کتاب، در احساس، موضوع و تکنیک متفاوت است. برای نمونه من معمولا رَوِشَم را برای شما عوض می کنم و یک مقایسه انجام میدم.
مثلا، یک خط یا یک جمله که شما را مجبور به توقف و دوباره خواندن متن نوشته شده می کند، برای اینکه مطمئن شوم شما پند را گرفته اید .
همچنین من به روش “متفاوت”، به امروز اهمیت میدهم، چرا که درک کردم زمانی، به هرچیزی که در زندگی می خواهید می رسید، که به اندازه ی کافی به دیگران کمک کنید تا آنها به چیزهایی که در زندگیشان می خواهند برسند.
به عنوان نویسنده باور دارم که این کتاب متفاوت و تاثیرگذار است اما هدف من نوشتن یک کتاب “متفاوت” نبود.
تفاوت برای این ایجاد شد که من همانطور که حرف میزنم مینویسم.(من مثل یک پرتاب کننده دیسک که انحراف چشم دارد هستم، رکوردی ندارم اما جمعیت حواسش بهم هست.)
من خیلی از موضوعات رو داخل در اوج میبینمت بررسی کردم. اما هدف اصلی من بیان احساساتم بر روی ایمان، عشق، مثبت اندیشی و اشتیاق است.
این بسیار حائز اهمیت است چرا که در جهان امروز بسیاری از مردم درباره ی اینکه عشق واقعی و امید واقعی چیست دچار سردرگمی هستند
و برای بیان حس واقعی خود پیچیدگی پیدا کرده اند و نمی توانند ایمان واقعی نسبت به موضوعی داشته باشند.
مثال درباره عشق _ من خودم را برای عشق ورزیدن به خدا، همسرم، خانواده ام، همراهانم و آمریکا گناه کار میدانم .
مثال درباره ایمان _ من نمیدانم که فردا چه اتفاقی می افتد اما میدانم که چه کسی فردا را کنترل می کند پس با آرامش و شکرگذاری قدم به فردا میذارم .
کتاب مقدس ادیان به من این اطمینان را داده که گذشته بخشیده و فراموش شده است. این موضوع مسئولیت گذشته است.