فواید علم حسابداری

فواید علم حسابداری

فواید علم حسابداری

 

به نام خداوندی که هیچ چیز را بدون دلیل و بیهوده به وجود نیاورد

 

فواید علم حسابداری از چیزهایی هست که هر کسی با یه مقدار فکر کردن در مورد اون میتونه به اهمیت و جایگاه اون پی ببره اما با این حال ما قصد داریم مفصل راجع به این موضوع صحبت بکنیم

باید بدونیم که اینقدر این موضوع مهمه که از قدیم الایام ضرب المثل های فراوانی در مورد این موضوع داریم که حتما ذکر میشن و این موضوع یکی از عوامل موفقیت انسان های موفق هستش

یعنی توجه به مسائل مالی و به اصطلاح حساب و کتابشون این موضوع به قدری مهمه که با اطمینان صد درصدی میگم که بخش مالی هر شرکت یا واحد اقتصادی مهم ترین بخش اون واحد اقتصادی هستش و حکم قلب رو نداره بلکه حکم مغز رو داره یعنی فوق العاده مهم وحساس و پیچیده هستش به شکلی که اگر ذره ای اشتباه و سهل انگاری در امور مالی صورت بگیره زیان های جبران ناپذیری رو وارد میکنه این مطلب درسته که ما قابلیت اصلاح داریم و خیلی هم خوبه ولی ماجرا یه کم فراتر ازین حرفاست

به نوعی که شما نگاه بکنید در زندگی مالی اشخاص خیلی ثروتنمد و شرکت های بسیار بزرگ میبینید که سیستم مالی فوق العاده قوی و قدرتمند و دقیق با به روز ترین متد های جهانی رو دارن

چون خوب میدونن که اگر در حوزه حسابداری مخصوصا مخصوصا در بخش مدیریت مالی اگر کوتاهی و سهل انگاری بکنن شکست و زیان بسیار بزرگی رو متحمل میشن تعریفی که ایلیا از مدیریت مالی بهمون یاد میده در آینده  و در ادامه میاد خیلی با تعریف مدیریت مالی که الان میکنن و رفتارها و کارهایی که مثلا یه مدیر مالی انجام میده متفاوت هستش و در آینده مفصل راجع به این موضوع صحبت میکنیم

بد نیست کمی فکر و تحقیق بکنید درمورد متد و دقت و سیستم مالی شرکت های بزرگی مثل اپل یا مرسدس یا تسلا یا اسپیس ایکس یا بی ام و یا ناسا یا مایکروسافت و خیلی از شرکت های موفق و بزرگ دنیا در حوزه های مختلف که ما حتی اسمشون هم نشنیدیم

خلاصه هر چی راجع به اهمیت و جایگاه بخش مالی یه شرکت صحبت بکنیم کم گفتیم به نوعی عملکرد واحد اقتصادی و دید کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت و این که کجا هستیم چکار باید بکنیم

آیا فعالیت مفید بوده یا نه؟

آیا سود آوری داشته یا زیان آور بوده؟

در چه بخش هایی قوی هستیم؟

در چه بخش هایی ضعف داریم؟

در چه بخش هایی باید تلاش بیشتری بکنیم؟

در چه مواردی هزینه های زیادی و گزاف داریم؟

برای حد اکثر شدن سود و حد اقل شدن هزینه باید چه کارهایی انجام بدیم؟

اهداف شرکت برای کوتاه مدت و بلند مدت چیه؟

وچقدر تونسته به اهدافش برسه؟

و آیا اصلا میشه به اهدافش برسه؟

اگر نمیتونه که چه راههایی وجود داره تا بتونه به اهدافش برسه؟

و هزاران سوال دیگه که تنها و تنها با استفاده از تحلیل اطلاعات مالی و مدیریت مالی و پایه ی اون که حسابداری هستش مورد استفاده قرار میگیره

 

 

برای آشنایی با شرکت مرسدس بنز اینجا کلیک کنید

برای آشنایی با شرکت اپل اینجا کلیک کنید

برای آشنایی با شرکت مایکروسافت اینجا کلیک کنید

برای آشنایی با شرکت تسلا اینجا کلیک کنید

 

 

 

حالا به  ذکر چند ضرب المثل در این مورد اشاره میکنیم که از قدیم مطرح بوده

1-حساب حساب است. کاکا برادر

2-داشتم داشتم حساب نیست / دارم دارم حسابه

3-حرف حساب جواب نداره

4-آدم بد حساب دوبار میده (به این معنی که بدهی رو مجبور میشه با خسارتش بده)

5-آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است

6-حساب به دینار بخشش به خروار

 

 

برای آشنایی با ضرب المثل های قدیمی اینجا کلیک کنید

 

 

در مورد این ضرب المثل آخر چندتا حکایت تعریف میکنن که ما فقط یکی رو از باب اهمیت و زیبایی مطرح میکنیم

یکی از مقامات کشوری میگوید که پدرم تعریف میکرد که دو تاجر یزدی و کرمانی برای مدت طولانی با هم مراوده کاری داشتند هر دونفر از همکاری با هم راضی بودند تا زمانی که اختلاف حساب پیدا کردند

بارها سعی کردند با نامه نگاری و گفت و گو مساله را حل کنند اما نشد تا این که تاجر کرمانی همکار یزدی اش را دعوت کرد تا به صورت حضوری اختلاف حساب را پیدا کنند

تاجر یزدی همراه با حسابدارش به سمت کرمان حرکت کرد و تاجر کرمان در گوشه همراه با حسابدارش همراه با تاجر یزدی و حسابدارش نشستند تا حساب و کتاب بکنند

حسابها را از ابتدا بررسی کردند و مغایرت گرفتند تا در نهایت اختلافشان به چند ریال رسید اما حسابدار تاجر یزدی اصرار داشت که با صلح طرفین حساب هارا بپذیرند  و کاررا تمام کنند و روی همدیگر را ببوسند

اما دو تاجر به هیچ عنوان نپذیرفتند و قبول نکردند دلیل اصرار حسابدار این بود که زنی پا به ماه داشت و باید زمان متولد شدن فرزندش در کنار خانواده باشد به همین دلیل پیشنهاد داد تا خورده حساب را خودش پرداخت کند تا مساله حل شود اما دو تاجر قبول نکردند و مجددا از اول شروع کردند

عملیات حسابرسی را انجام دادند  تا در نهایت دو روز که گذشت حساب تراز شد و اختلاف حل شد پس از پایان کارتاجر یزدی و حسابدارش برای خداحافظی آمدند و روی همدیگر را بوسیدند وخوشحال بودند

زمان خداحافظی تاجر کرمانی پاکتی به عنوان هدیه به حسابدار یزدی داد مهمانان یزدی رفتند اما ساعتی بعد  حسابدار یزدی برگشت و متعجب بود و به تاجر کرمانی گفت سوالی در ذهنم مانده که بدون پاسخ نمیتوانم از این شهر بروم

تاجر کرمانی گفت بپرس حسابدار گفت چند روز است بخاطر چند ریال اینجا سرگردانم و همه ما کلی وقت صرف کردیم تا اختلاف را پیدا کنیم من تعجب کردم که دو تاجر سر چند ریال اینقدر باهم بحث دارند تعجبم بیشتر شد وقتی پاکت را باز کردم دیدم چند برابر اختلاف حساب داخل پاکت گذاشتید اما نمیدانم هدف شما از آن همه سخت گیری و از دادن این همه پول چه بود

تاجر کرمانی گفت ما آدم خسیسی نیستم اما اهل حساب و کتاب دقیق هستم حساب آدم ها باید شفاف و دقیق باشد اگر حساب و کتاب ما دقیق نباشد نمیتوانیم باهم کار کنیم وقتی هم با هم کار نکنیم هیچ سودی هم نخواهیم برد اما دادن هدیه فرق دارد ….

خلاصه این داستان هم اشاره به همین ضرب المثل حساب به دینار بخشش به خروار بود نکته دیگه اینکه دیدید که دو تاجر ثروتمند چقدر در حساب و کتاب خود دقت داشتند و میدانستند که چقدر مهم است یکی از مهمترین دلایل موفقیتشان همین بود

 

حالا به صورت تیتر وار به برخی از فواید حسابداری اشاره میکنم

اول / مدیریت هزینه ها و مخارج و تفکیک کردن هزینه های اضافی از ضروری

دوم / مدیریت درآمد ها و پس انداز کردن بخشی از آن و استفاده برای سرمایه گذاری

سوم / مدیریت بدهکاری و بستانکاری (طلب و بدهی)به اشخاص حقیقی و حقوقی

چهارم / مدیریت حسابهای بانکی سودها واقساط ماهانه دریافتی و پرداختی

پنجم / نظم دادن و سازماندهی هزینه های شرکت و واحد اقتصادی

ششم / ثبت و دسترسی به رویداد های مالی با تمام جزئیات

هفتم / آینده نگری بهتر و توانایی مدیریت بر روی سرمایه گذاری های بلند مدت

هشتم / دسترسی به مرور درآمد ها و هزینه های هر دوره

نهم / امکان بررسی ضرر و زیان و سود و منافع به وجود آمده دربازه های زمانی مختلف

دهم / دردسترس بودن روند مالی شرکت برای استفاده کنندگان

یازدهم / انجام فرایند های قانونی

دوازدهم / انجام فرایند های مالیاتی و بیمه

سیزدهم / جلوگیری از جرایم قانونی

چهاردهم / تسهیل (آسان)شدن امور مالیاتی و عملیات پایان دوره شرکت

پانزدهم / دید کلی بازده شرکت اعم از سود و زیان

شانزدهم / آرامش خاطر و راستی و درستی در کار

 

درآخر میگم که اگر هرکسی با خودش فکربکنه  و به اهمیت و فایده های حسابداری فکر بکنه هزاران مطلب دیگه و هزاران فایده دیگه برای حسابداری پیدا میکنه

با توجه به شرایط اقتصادی کشور عزیزمون و شرایط اقتصادی جهانی روز به روز اختیاج به این علم بیشتر و فوایدش مشخص تر و وابستگی به حسابداری بیشتر میشه به نوعی که الان کمتر جایی هست که از حسابداری بی نیاز باشه اگر نگیم که هیچ جا نیست مگر در جاهایی استثنا

ارزش و اهمیت و حس نیاز به حسابداری برای هیچ کس مخصوصا واحد های اقتصادی و شرکت ها و هر جایی که فعالیت مالی دارد پوشیده نیست و این روند روز به روز بیشتر هم میشه مطالبی که عرض شد تنها بخشی از فواید این علم هستش

 

در آخر یه شعری از جناب آقای منوچهر خلیلی که از شاهکارهای ایشون هست مطرح میکنم که بی ربط به موضوع بحث ما هم نیستش

یکی از دوستان از کنجکاوی / مرا پرسید از شغل اداری

به او گف که ما اهل کتابیم / لذا ما در عدد هم بیشماریم

کنون ازجله اشخاص کتابدار/ شدیم مشهوربا نام حسابدار

حسابداری بنایش براصول است / بدون آن درآمد در افول است

نگهداریم حساب پول و دینار / هم از اندک هم از خروارخروار

دلارومارک و دینارو ریال است / که واحد در حساب هر دیار است

بگفتم شرح مشروح ثبت اسناد / چنان شرحی که او ماندش یاد

نمودم دفتر روزنامه را باز/ همان دفترکه دارد شرح ایجاز

سپس از دفترکل باز گفتم / که خاطر از غبارش باز شستم

زدفترها معین ازبهترین است / کد و سرفصل آنهم چنین است

بگفتم وصف خواندن در ترازم / که باید مالیات را چاره سازم

چنانچه کنترل افزون نگردد / مصارف بر منابع چیره گردد

عملکرد حاصل سود و زیان است / که درآن سود ناویژه عیان است

هزینه عامل کاهنده سود / همان عامل که جان من بفرسود

چواستهلاک چاره ناپذیراست / صلاح جایگزینی ناگزیراست

میان اصل و فرع و ربح و بهره / چه کس برده زیان کی سود کرده

ز سود هر سال قدری بکاهیم / که آن را روی هم انباشته خوانیم

ترازما سبب گردد به مجمع / و آن مجمع به هر رانی است منبع

درآن مجمع مدیر عامل و هیات مدیره / شوند یکسو از بحث کثیره

دفاع از صورت و گردش نمایند / برای هر حساب ریزی بخواهند

دهند پاسخ به آن شخص سهامدار/ که ما هستیم و یک بیلان وامدار

اگرچه سود ما تعدیل گشته / ولیکن فکر ما تعبیر گشته

شده حصول ما در رتبه ای (آ) / همانطور که باشد در الفبا

فروش ما شده اندر تضارب / ازاین کشور تا آن سوی دانوب

کنون آرای شما تجمیع گردد / به صورت مجلسی تزیین گردد

ز آرای شما آمار گیرند / سپس آنرا به ترتیبش نویسند

بیارایند به امضاهای تک تک / اگر چه درشمار باشید اندک

چو رای هرکسی اندیشه ی اوست / سهام هرکسی سرمایه اوست

برای هر دوازده ماه جاری / نهیم عنوان نغز سال مالی

چو بشنید اینهمه شرح وقایع / تعجب کرد ازاین فن بدایع

گرفت انگشت بردندان حیرت / برایش گشته بود این فن عبرت

ستایش کرد مرا با این همه ذوق / که ناشی میشد از توضیح در فوق

 

دراین بخش میتوانید با منوچهرخلیلی و اشعار وی آشنا شوید

 

دیدگاه‌ها ۰
ارسال دیدگاه جدید