اصل اهمیت در حسابداری چیست؟
همانطور که مستحضرید در ادامه سلسله مقالات ایلیا به بحث های اصول و مبانی محدود کننده ی حسابداری پرداختیم در مقاله ی گذشته به یکی از این اصول پرداختیم و در این مقاله به اصل دیگری از اصول محدود کننده حسابداری یعنی به اصل اهمیت میپردازیم
همانطور که میدانید به دلیل ورود به ناخود آگاه و حک شدن در آن باید مطلب بارها و بارها تکرار شود به همین دلیل عرض میشود که این اصول اصول محدود کننده حسابداری هستند
و با اصول حسابداری بسیار متفاوت میباشند در واقع اصول حسابداری بعد از مفروضات حسابداری مطرح میشد
اما اصول محدود کننده حسابداری با این که از نظر لفظی بسیار شبیه به اصول حسابداری میباشد اما از نظر محتوایی بسیار متفاوت با اصول حسابداری هستند
مانند لفظ شیر که هم بر ماده سفید خوردنی دلالت دارد هم بر حیوان درنده هم وسیله ای که در خانه ها نصب میشود
لفظ ها مشترک است اما فاصله ی معنا از زمین تا آسمان است
اصل اهمیت
اگریادتان باشد مفصل در مورد نسبی بودن حسابداری صحبت کردیم در واقع اصل مورد بحث بی ربط به بحثی که درمورد نسبیت مطرح شد نیست
اگر دقت کرده باشید گاهی برخی از رویداد های مالی بسیار جزئی و کم اهمیت در واحد اقتصادی وجود دارد که تاثیر خیلی بسزایی در حسابداری و صورت های مالی ندارد
در این گونه موارد که طبیعتا به نسبت هر واحد اقتصادی متفاوت میباشد یعنی برخی رویدادهای جزئی برای یک واحد اقتصادی خیلی مهم است اما شاید همان رویداد برای واحد دیگری آنقدرها هم اهمیت خیلی زیادی نداشته باشد
یا به عکس هم باشد چون وضعیت و ساختار و شکل هر واحد اقتصادی با واحد اقتصادی دیگر متفاوت است
علی ای کل حال که در این گونه موارد جزئی طبق اصل اهمیت حسابدار اجازه دارد که از اعمال و فرایند بسیار دقیق و پیچیده حسابداری در این مورد خاص صرف نظر کند و به روشی آسان تر فرایند را ادامه دهد
البته این نسبت به هر واحد اقتصادی متفاوت است چون که وضعیت و شرایط هر واحد اقتصادی متفاوت است
شما خانواده بزرگ ایلیا قطعا در آینده که مدیران مالی و از بزرگان حسابداری و حسابرسی خواهید بود قطعا به این نکته خواهید رسید
اما از جهت اهمیت موضوع در اینجا به این نکته مهم اشاره میکنم زیرا بسیار مهم و با ارزش است با ذکر مثالی تمام مطلب را ارائه میدهم
اگر کسی به مخ حسابداری رسیده باشد و روح مدیریت مالی را درک کرده باشد متوجه خواهد شد که هر واحد اقتصادی مانند اثر انگشت هر انسان است که هیچ دو اثر انگشتی را پیدا نمیکنید که عین هم باشد ولو خیلی جزئی اما تفاوت دارد
دقیقا در مورد واحد اقتصادی و بنگاه ها و هر مکانی که فعالیت اقتصادی دارد هم همینطور است هیچ دو بنگاهی را نمیتوانید پیدا کنید که عین هم رفتار کنند و روشی عینا مانند هم داشته باشند
در واقع درست است که شالوده و اصل هر کدام در تقسیم بندی های مربوطه مندرج است اما حداقل حداقل در خوش بینانه ترین حالت در جزئیات با هم اختلاف دارند
از همین جهت اصل محدود کننده اهمیت نسبت به هر واحد اقتصادی متفاوت است پس دانسته شد که طبق این اصل مبالغ و اقلام و رویداد هایی که با توجه به وضعیت و نوع عملکرد جزئی و ناچیز هستند میتوان از اعمال و عملیات دقیق اصول حسابداری خودداری کرد
گرچه لازم به ذکر است که اصل اهمیت هیچ وقت به معنی عدم ثبت رویدادهای مالی جزئی یا بی توجهی به آن یا کم رنگ در نظر گرفتن آن نیست
به ذکر چند مثال پرداخته میشود
به عنوان مثال که در واقعیت هم بیشتر به همین صورت است عرض میشود که شما بر فرض برای شرکت یک تراش خریداری کرده اید مثلا به مبلغ 5 هزار تومن قطع به یقین این تراش بیشتر از یکسال عمر دارد و طبق قاعده باید به عنوان دارائی ها ثبت شود و هر ساله مبلغی را به عنوان استهلاک آن در نظر گرفت و مستهلک کرد اما طبق اصل اهمیت میتوان تراش را موقع خرید هزینه ثبت نمود یا میتوان آن را به عنوان ملزومات مصرفی اداری (لوازم التحریر) ثبت نمود
یا فرض کنید در کارخانه ی بسیار بزرگی کسری دو تن در انبار مواد اولیه یا محصولات که در طی دوره مالی بیش از دو یا سه هزار تن ورودی و خروجی دارد بسیار اندک و ناچیز است و کم اهمیت درنظر گرفته میشود
چونکه ممکن است باسکول اختلافاتی را درمیزان اندازه گیری داشته باشد و درنهایت در طی یکسال با یکدیگر جمع شده باشد و این عدد به وجود آمده باشد (یعنی عدد کسری)
اما نکته مهم اینجاست که اگر همین کسری در انباری که ورود و خروج آن 60 تن است باشد با اهمیت بالا درنظر گرفته میشود و باید مغایرت شناسائی و گزارش شود و مورد بررسی قرار بگیرد دقیقا همینجاست که فرض نسبیت برخی رویداد ها و حساب ها در حسابداری به کمک ما می آیند
بنابراین این اصل در مورد رویداد ها و اقلامی هستند که با توجه به وضعیت واحد اقتصادی و شرایط آن و نوع عملیات آن جزئی و ناچیز هستند میتوان از به کار بردن دقیق عملیات حسابداری (دراین موارد جزئی) صرف نظر کرد
خاتمه
درحسابداری با توجه به اهمیت نسبی یک قلم یا رویداد میتوان در مورد اقلامی که از لحاظ ارزش کم اهمیت هستند بجای روش های دقیق از روش های کم هزینه و عملی تر استفاده نمود
البته باید شرایط و وضعیت و نوع عملکرد واحد اقتصادی را در نظر گرفت این استفاده از روش های کم هزینه تر و آسان تر و عملی تر بسیار هوشمندانه میباشد
و این اصل اصلا به معنی به حساب نیاوردن رویداد های کم ارزش و کم اهمیت نیست بلکه کوچکترین موارد باید شکار و ثبت شوند
درواقع میتوان برای آنها از محاسبه ی استهلاکات با توجه به عمر مفید بیش از یکسال صرف نظر کرد (آن هم در مورد موارد ناچیز باتوجه به نوع عملکرد واحد اقتصادی) و آن را به حساب هزینه ها ثبت نمود ……..
با ایلیا همراه باشید